14 تیر 1401 توسط arnikweb-admin 0 دیدگاه

ام اس و درد : اثربخشی برنامه مدیریت درد در کاهش نشانگان درد بیماران مبتلا به ام اس

ام اس و درد : اثربخشی برنامه مدیریت درد در کاهش نشانگان درد بیماران مبتلا به ام اس

چکیده:

زمینه و هدف: علیرغم تاریخچه بسیار طولانی در مورد درد، شیوع و پیشرفت های به دست آمده در مورد مکانیسم های جسمانی آن تا به امروز درمانی که بتواند برای همیشه درد را از بین ببرد به دست نیامده است. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی برنامه مدیریت درد در کاهش نشانگان درد در بیماران مبتلا به ام اس انجام شد.

مواد و روش ها: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پيش آزمون-پس آزمون با گروه كنترل بود و بر روی 10 نفر از بیماران مبتلا به ام اس که با روش نمونه گیری در دسترس از بین مراجعه کنندگان به کلینیک ام اس بيمارستان قائم (عج) مشهد انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند، انجام شد. اعضای گروه آزمایشی به مدت 12 جلسه 45 دقیقه ای در معرض برنامه مدیریت درد قرار گرفت. ابزار گرد آوری اطلاعات مقیاس درجه بندی عددی درد (جنسن، کارولی و براور، 1986)، خرده مقیاس شکایات جسمانی چک لیست نشانه های اختلالات روانی ( SCL-90-R) و خرده مقیاس نشانه های جسمانی پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون تحلیل کواریانس و به کمک نرم افزار SPSS-16 صورت گرفت.

یافته ها: نتایج بررسی پیش فرض های آماری نشان داد که پیش شرط تساوی واریانسها ( با استفاده از آزمون لوین) و آزمون یکسانی شیب خط رگرسیون برای گروه های آزمایش و کنترل یکسان است ( 05/0 P >  ). نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که تفاوت مشاهده شده بین میانگین هاي نمرات درد شرکت کنندگان برحسب عضویت گروهی (آزمایش – کنترل) در مرحله پس آزمون با 99 درصد اطمینان معنی دار می باشد (01/0 P <  ). میزان تأثیر مداخله، برای مقیاس درجه بندی عددی 79/0، برای خرده مقیاس شکایات جسمانی SCL-90-R برابر با 67/0 و برای خرده مقیاس نشانه های جسمانی GHQ 52/0 بود.

نتیجه گیری: جمع بندی نتایج پژوهش نشان دهنده اثربخشی برنامه مداخله ای در کاهش درد در بیماران ام اس بود. با این حال نیاز به مطالعات بیشتر به منظور بررسی اثربخشی این شیوه مداخله ای با جمعیت های دیگری از این بیماران احساس می شود.

واژه های کلیدی: ام اس، مدیریت درد، درد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه:

مولتيپل اسكلروزيس یک بیماری مزمن، و اغلب ناتوان کننده سیستم عصبی مرکزی است که اغلب بین 20 تا 40 سالگی تشخیص داده می شود (1). درد، خستگی شدید ناتوان کننده، بی اختیاری روده و مثانه، نقص های شناختی، محدودیت در حرکت و تغییرات هیجانی از رایج ترین مشکلات بیماران با مولتيپل اسكلروزيس است (2). بررسی ها نشان داده اند 43 تا 80 درصد بیماران مبتلا به ام اس درد را گزارش می کنند (3 ،4 ،5). اتیولوژی درد در بیماران ام اس نشان می دهد که درد این بیماران می تواند ناشی از التهاب حاد، دردهای نروپاتیک مرتبط با آسیب به CNS، دردهای اسپاستیسیتی، اسپاسم و گرفتگی عضلانی و درد ماهیچه ای باشد (6). در بیماران مبتلا به ام اس، درد با فعالیت های زندگی روزمره تداخل می کند و می تواند کیفیت زندگی این بیماران را به شدت کاهش دهد (7)

به خاطر ماهیت عود کننده، ناتوان ساز و پیش رونده بیماری، برنامه هایی که مدیریت نشانگان، پایبندی به درمان های پزشکی و سبک زندگی را بهبود می بخشند برای این بیماران ضروری به نظر می رسند. برنامه مدیریت درد ترکیبی از آموزش درباره فیزیولوژی درد، روانشناسی درد، کارکرد بهداشتی و خود مدیریتی مشکلات مرتبط با درد، تمرین هدایت شده درباره اهداف زمینه ای و حرکت به سمت آنها، شناسایی و تغییر باورها و روش های تفکر نامطلوب، ریلکسیشن تراپی و تغییر عادت هایی که در درماندگی های روانشناختی نقش دارند، می شود (8). برنامه مدیریت درد بخشی از برنامه خود مراقبتی در بیماران مبتلا به ام اس است که می تواند در بهبود کیفیت زندگی و بهزیستی کلی این بیماران مؤثر باشد (9). مطالعات بررسی کننده اثر بخشی برنامه های مدیریت درد مبتنی بر اصول شناختی/رفتاری نشان دهنده کارایی چنین برنامه هایی در بهبود تجربه درد، خلق، راهبردهای مقابله ای، نگرش منفی نسبت به درد و سطح فعالیت می باشد ( 10، 11، 12). برنامه های توانبخشی نظیر توانبخشی شغلی و مداخله جسمانی نیز در درمان درد سودمند است (11). شماری از مطالعات نشان داده اند که برنامه مدیریت درد به طور معنی دار ناتوانی و درماندگی های روانشناختی را کاهش می دهد، راهبردهای مقابله ای را بهبود می بخشد و شاخص های عملکرد فیزیکی را ارتقا می دهد (10). اثربخشی برنامه خود مدیریتی بیماری در افزایش خودکارآمدی، بهبود وضعیت جسمی و کاهش افسردگی بیماران مبتلا به ام اس توسط بارلو و همکاران (2009) گزارش شد (13). یافته های توماس و همکاران (2010) در ارزیابی رویکردهای شناختی/ رفتاری در مدیریت خستگی در بیماران ام اس تایید کننده اثربخشی این رویکرد در افزایش خودکار آمدی دریافتی جهت مدیریت خستگی بود (14). اثربخشی مداخلات مبتنی بر انجام فعالیت (حفظ نیرو) در کاهش خستگی، افزایش خود کارآمدی و بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به ام اس توسط ماتیووتز و همکاران (2005) گزارش شد (15). هایدن و همکاران (2005) اثر بخشی مؤلفه فیزیوتراپی برنامه مدیریت درد را در کاهش درد گزارش کردند (16).

اگر چه بیشتر درمان های انجام شده در زمینه درد بر دارو درمانی متمرکز بوده و توسط پزشکان انجام شده است با این حال عدم پایبندی به مصرف دارو های تجویزی توسط بیماران، هزینه های بالای مصرف دارو، عوارض جانبی داروها از قبیل خواب آلودگی، تغییر خلق، افت فشار خون، احساس خشکی دهان، بی خوابی، تحریک روانی/ حرکتی و موارد مربوط تحمل، وابستگی، سوء مصرف دارو همواره جزء مشکلاتی است که بیماران، خانواده های آنها و متخصصان پزشکی با آن روبرو بوده اند و ضرورت استفاده از مداخلات ترکیبی چند رشته ای از جمله مداخلات مبتنی بر درمان های روانشناختی به همراه دارو درمانی را به منظور کاهش رنج، افزایش کارآیی و خودکفایی این بیماران  برجسته ساخته است. نقش داروهای نارکوتیک در درمان درد پیچیده و گاهی بحث انگیز است. استفاده طولانی مدت از نارکوتیک ها کمتر به تسکین درد منجر شده و اغلب ایجاد کننده اثرات جانبی است که کارکرد و تحرک شخص را محدود می کند (17). اگر تصور کنیم که در بیماران مبتلا به دردهای مزمن دارو به تنهایی می تواند بر عوامل فشارزای پیچیده روانی، اجتماعی و اقتصادی مؤثر باشد، تا حدودی ساده انگارانه اندیشیده ایم. بنا بر این با توجه به اینکه درمان درد مزمن روندی حاصل همکاری گروه های مختلف درمانی است و برای سایر درمانگران نیز اهمیت دارد این پژوهش با هدف پاسخگویی به این سوال که آیا برنامه مدیریت درد در کاهش نشانگان درد در بیماران مبتلا به ام اس مؤثر است انجام شد.

مواد و روش ها:

پژوهش حاضر جزء پژوهش هاي كاربردي بوده و روش آن نیمه آزمایشی با طرح پيش آزمون-پس آزمون با گروه كنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه بیماران مبتلا به ام اس شهر مشهد تشکیل داد. نمونه گیری با روش نمونه گیری در دسترس صورت گرفت، بدین ترتیب که با مراجعه کنندگانی که بر اساس معیارهای تشخیصی پزشکی، تشخیص ام اس دریافت کرده و جهت درمان به كلينيك ام اس بيمارستان قائم (عج) مشهد مراجعه کرده بودند، مصاحبه و اهداف پژوهشی توضیح داده شد و از آنها برای شرکت در پژوهش دعوت به عمل آید. در مجموع 16 نفر از این بیماران تمایل خود را برای شرکت در پژوهش اعلام کردند. سپس از آنها خواسته شد تا برای تکمیل پرسشنامه ها و دست یابی به اطلاعات بیشتر در مركز مشاوره و خدمات روان شناختي اعلمي حاضر شوند. پس از حضور آزمودنی ها محقق ضمن توضیح اهداف پژوهش از آنها خواست تا به سوالات مقیاس درجه بندی عددی درد جنسن، کارولی و براور (18)، خرده مقیاس شکایات جسمانی چک لیست نشانه های اختلالات روانی (SCL-90-R) و خرده مقیاس نشانه های جسمانی پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) پاسخ دهند (پیش آزمون). سپس اعضای گروه به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل منتسب شدند. اعضای گروه آزمایشی به مدت 12 جلسه 45 دقیقه ای (هفته ای 3 جلسه) در معرض مداخلات مدیریت درد که توسط یک متخصص روانشناسی، یک نفر پزشک و یک نفر فیزیوتراپ اجرا می شد قرار گرفت. پس از اتمام دوره آزمایشی  از تمامی اعضای دو گروه برای تکمیل پرسشنامه ها (پس آزمون) دعوت به عمل آمد. لازم به ذکر است اشاره شود که از مجموع 8 نفر گروه آزمایشی 3 نفر به همکاری خود تا پایان پژوهش ادامه نداند، بنابراین به منظور دست یابی به نتایج همگن تر سعی شد تا پاسخ نامه های 3 نفر از اعضای گروه کنترل نیز به طور تصادفی کنار گذاشته شود و در نهایت تحلیل داده ها با 10 آزمودنی صورت گرفت. متخصصان برای طرح های تجربی حجم نمونه 4 تا 12 نفر را پیشنهاد داده و آن را کافی می دانند (19).

برای اندازه گیری درد از ابزارهای زیر استفاده شد. مقیاس درجه بندی عددی درد جنسن، کارولی و براور (18) که از بیمار می خواهد شدت درد خود را بر حسب ارزش های عددی (صفر تا 10 ) درجه بندی کند. در این مورد غالبا عبارات توصیف کننده در دو سوی مقیاس درجه بندی وجود دارند مانند “نبودن درد و بدترین شدت درد”. پژوهش ها نشان داده اند مقیاس دارای روایی و پایایی خوبی است و با سایر مقیاس های مربوط به درد دارای همبستگی بالایی می باشند (20).

خرده مقیاس شکایات جسمانی زیر مجموعه ای از چک لیست نشانه های اختلالات روانی (SCL-90-R) با 12 سوال است که شکایت های بیمار در زمینه سردرد های تکرار شونده، دردهای عضلانی، درد در ناحیه قلب یا قفسه سینه، درد در پشت کمر را ارزیابی می کند. هر آیتم بر روی یک مقیاس 5 درجه ای از صفر تا 4 درجه بندی می شود. روایی و پایایی پرسشنامه در پژوهش های متعددی در داخل و خارج کشور تایید شده است (21).

خرده مقیاس نشانه های جسمانی زیر مجموعه ای از پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) با 7 آیتم که مواردی مانند سر درد های بیماران، احساس ضعف، سستی و خستگی را ارزیابی می کند. هر آیتم بر روی یک مقیاس 4 درجه ای از صفر تا 3 درجه بندی می شود. روایی و پایایی پرسشنامه در پژوهش های متعددی در داخل و خارج کشور تایید شده است (21). تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون تحلیل کواریانس و به کمک نرم افزار SPSS-16 صورت گرفت.

مداخله:

5 نفری که در گروه آزمایش جای گرفتند پس از اجرای پیش آزمون، به مدت 12 جلسه آموزش مدیریت درد را به صورت گروهی دریافت کردند و اعضای گروه کنترل در این مدت هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. با توجه به گستردگی حیطه مداخلات مدیریت درد اجرای برنامه آموزش توسط تیمی شامل یک روانشناس، یک پزشک و متخصص فیزیوتراپی انجام و سعی شد تا درمان دارویی و درمان های روانشناختی به صورت ترکیبی مد نظر قرار گیرد. تکنیک های مورد استفاده در طول جلسات درمانی شامل راهبردهای شناختی/ رفتاری، مداخله جسمانی و آموزش راهبردهای مقابله ای بود. راهبردهای شناختی رفتاری شامل آموزش (بحث درباره پیامدهای طبی /روانی/اجتماعی درد، آموزش دادن درباره بیماری و فراهم آوردن حمایت اجتماعی، جستجوی اطلاعات در مورد درد و حل مسئله)، کسب مهارت، تمرین شناختی/رفتاری (تنظیم اهداف رفتاری، الگوی شناختی درد، معرفی نظریه کنترل دروازه ای درد، آموزش بازخورد زیستی/حرارتی، تصویر سازی ذهنی، شناسایی و مقابله با افکار خود آیند) و تعمیم و نگهداری راهبرد های یاد گرفته شده بود. مداخله جسمانی در برگیرنده آموزش مهارت های ماساژ، فیزیوتراپی و تمرینات جسمانی ساده وضعیتی/کششی به مدت 10 تا 20 دقیقه و آموزش راهبردهای مقابله ای شامل ریلکسیشن تراپی، عدم توجه به درد، اطمینان دادن به خود در مورد پایان درد بود. در زمینه مداخلات دارویی مواردی مانند کنترل تعهد و پایبندی به مصرف داروهای تجویزی توسط پزشک، موضوعات مربوط به تحمل دارو، ترک دارو، وابستگی، سوء مصرف و عوارض جانبی داروها آموزش داده شد. برنامه مداخله ای مبتنی بر مدیریت درد از کتاب راهنمای برنامه مدیریت درد برای بزرگسالان تهیه شده توسط انجمن درد بریتانیا اقتباس شد (8).

یافته ها:

دامنه سنی آزمودنی ها بین 20 تا 35 سال با میانگین سنی 14/5 ± 41/33 (گروه آزمایش) و میانگین سنی 34/5 ± 93/31   (گروه کنترل) بود.

بررسی پیش فرض های آماری برای میزان درد گزارش شده در مقیاس درجه بندی عددی درد نشان داد پیش شرط تساوی واریانسها (استفاده از آزمون لوین) و آزمون یکسانی شیب خط رگرسیون برای گروه های آزمایش و کنترل یکسان است (تعامل بین شرایط آزمایشی و متغیر همپراش معنی دار نیست) و استفاده از تحلیل کواریانس بلا مانع است (05/0P > ).

نتایج تحلیل کواریانس (ANCOVA ) شامل مجموع مجذورات (SS )، میانگین مجذورات (MS )، مقدار F ، درجات آزادی (df)، سطح معنی داری (p-value ) و مجذور اتای سهمیŊ2 جهت تعیین اثر بخشی برنامه مدیریت درد در کاهش نشانگان درد ارایه شده است (جدول 1).

جدول 1: خلاصه ANCOVA برای تعیین اثر بخشی برنامه مدیریت درد در کاهش نشانگان درد بیماران با کنترل متغیر درد پیش آزمون (مقیاس درجه بندی عددی درد)

منابع تغییرات                             SS                          df        MS     F              P-value         Ŋ2
نمره درد پیش آزمون                                 024/0       1           024/0       02/0        88/0              03/0

اثر اصلی ( آموزش )                                  29/31       1         29/31      46/27        001/0            79/0

خطای باقی مانده                                      97/7         7           13/1

 

نتایج ANCOVA نشان داد با حذف اثر نمره های درد پیش آزمون به عنوان متغیر همپراش اثر اصلی متغیر آموزش بر نمره های درد پس آزمون مقیاس درجه بندی عددی درد معنی دار است. به عبارت دیگر نتایج  نشان داد تفاوت مشاهده شده بین میانگین هاي نمرات درد شرکت کنندگان برحسب عضویت گروهی (آزمایش – کنترل) در مرحله پس آزمون با 99 درصد اطمینان معنی دار می باشد (01/0 P <  ).  میزان تأثیر این مداخله 79/0 بود.

نتایج بررسی پیش فرض های آماری برای میزان درد گزارش شده در خرده مقیاس شکایات جسمانی SCL-90-R نشان داد پیش شرط تساوی واریانسها و آزمون یکسانی شیب خط رگرسیون برای گروه های آزمایش و کنترل یکسان است و استفاده از تحلیل کواریانس بلا مانع است ( 05/0 P > ). نتایج تحلیل کواریانس (ANCOVA ) شامل مجموع مجذورات (SS )، میانگین مجذورات (MS )، مقدار F ، درجات آزادی (df)، سطح معنی داری (p-value ) و مجذور اتای سهمیŊ2 جهت تعیین اثر بخشی برنامه مدیریت درد در کاهش نشانگان درد ارایه شده است (جدول 2).

جدول 2: خلاصه ANCOVA برای تعیین اثر بخشی برنامه مدیریت درد در کاهش نشانگان درد بیماران با کنترل متغیر درد پیش آزمون (خرده مقیاس شکایات جسمانی SCL-90-R)

منابع تغییرات                             SS                           df          MS       F              P-value         Ŋ2
نمره درد پیش آزمون                                 21/53          1           21/53        30/2           17/0           24/0

اثر اصلی ( آموزش )                                 16/342         1          16/342        82/14        006/0          67/0

خطای باقی مانده                                     59/161        7            08/23

 

نتایج ANCOVA نشان داد با حذف اثر نمره های درد پیش آزمون به عنوان متغیر همپراش اثر اصلی متغیر آموزش بر نمره های درد پس آزمون خرده مقیاس شکایات جسمانی SCL-90-R معنی دار است. به عبارت دیگر نتایج  نشان داد تفاوت مشاهده شده بین میانگین هاي نمرات درد شرکت کنندگان برحسب عضویت گروهی (آزمایش – کنترل) در مرحله پس آزمون با 99 درصد اطمینان معنی دار می باشد (01/0 P <  ).  میزان تأثیر این مداخله 67/0 بود.

نتایج بررسی پیش فرض های آماری برای میزان درد گزارش شده در خرده مقیاس نشانه های جسمانی GHQ نشان داد پیش شرط تساوی واریانسها و آزمون یکسانی شیب خط رگرسیون برای گروه های آزمایش و کنترل یکسان است و استفاده از تحلیل کواریانس بلا مانع است ( 05/0 P > ). نتایج تحلیل کواریانس (ANCOVA ) شامل مجموع مجذورات (SS )، میانگین مجذورات (MS )، مقدار F ، درجات آزادی (df)، سطح معنی داری (p-value ) و مجذور اتای سهمیŊ2 جهت تعیین اثر بخشی برنامه مدیریت درد در کاهش نشانگان درد ارایه شده است (جدول 3).

جدول 3: خلاصه ANCOVA برای تعیین اثر بخشی برنامه مدیریت درد در کاهش نشانگان درد بیماران با کنترل متغیر درد پیش آزمون (خرده مقیاس نشانه های جسمانی GHQ)

منابع تغییرات                             SS                        df          MS       F              P-value        Ŋ2
نمره درد پیش آزمون                                 95/5          1           95/5          67/1         23/0            19/0

اثر اصلی ( آموزش )                                 54/27         1          54/27         76/7          02/0           52/0

خطای باقی مانده                                     48/24         7           54/3

 

نتایج ANCOVA نشان داد با حذف اثر نمره های درد پیش آزمون به عنوان متغیر همپراش اثر اصلی متغیر آموزش بر نمره های درد پس آزمون خرده مقیاس نشانه های جسمانی جسمانی GHQ معنی دار است. به عبارت دیگر نتایج  نشان داد تفاوت مشاهده شده بین میانگین هاي نمرات درد شرکت کنندگان برحسب عضویت گروهی (آزمایش – کنترل) در مرحله پس آزمون با 99 درصد اطمینان معنی دار می باشد (01/0 P <  ).  میزان تأثیر این مداخله 52/0 بود.

بحث:

یافته های پژوهش حاضر نشان دهنده اثربخشی مداخلات مبتنی بر مدیریت درد در کاهش نشانگان درد در بیماران مبتلا به ام اس گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل بود. مدیریت نشانگان هم شامل ارزیابی های بالینی و هم تعیین نیازها، انتظارات و ادراک بیمار است (22). فاکتورهای دربرگیرنده مدیریت شامل نیاز به کنترل نشانگان به منظور جلوگیری از تکرار، ادراک بیمار از اهمیت نشانگان، تعدیل ادراک و انتظارات، توانایی بیمار برای پذیرش درمان و تعهد به برنامه درمان می گردد. بسیاری از خطاهای شناختی همچون فاجعه آفرینی، احساس عدم کنترل بر درد و عدم کفایت در کنترل درد ناشی از افکار خودآیند منفی هستند. یافته های مطالعات نشان می دهند که آموزش مدیریت درد می تواند دانش ناکافی و نگرش های نامناسب بیماران را بهبود بخشد (23). اگر چه بسیاری از نشانگان می تواند از طریق دارو درمانی بهبود یابد، با این حال آموزش به بیمار اجازه می دهد تا با نشانگان کنار بیاید، رضایت و امنیت بیمار را تامین می کند، شانس اثربخشی دارو را افزایش می دهد، به بیمار کمک می کند تا انتخاب های درمانی بهتری داشته باشد و انتظاراتش را تعدیل کند (22). مدیریت روانشناختی که شامل مولفه هایی از درمانهای شناختی/رفتاری، تعدیل افکار نامطلوب، حل مسئله، برنامه ریزی، مدیریت استرس، ارتباط، راهبردهای مقابله ای، ریلکسیشن تراپی و تکنیک های انحراف توجه است می تواند در درمان اضطراب، افسردگی و استرس پس از سانحه که نحوه ادراک درد در این بیماران را تحت تاثیر قرار می دهد، اثربخش باشد (24). بسیاری از درمان های روانشناختی به بیمار کمک می کند تا افکار غیر منطقی و ناکارآمد برانگیزاننده علایم بیماری را شناسایی کنند و افکار صحیح تری را جایگزین آنها کنند. بسیاری از مطالعات انجام شده سودمندی تکنیک بازسازی شناختی در بهبود نقص توجه، مهارت های ارتباطی و نقص های حافظه در بیماران مبتلا به ام اس را تایید کرده اند (25،26، 27). تکنیک بازساری شناختی به بیمار کمک می کند تا افکار ناکارآمد منفی درباره درد را شناسایی کند، آنها را به چالش بکشد و با افکار مثبت جایگزین کند (20). در بررسی بیماران مبتلا به درد مزمن با استفاده از درمانهای شناختی/ رفتاری مدیریت درد مشخص شد افزایش باور بیمار درباره افکار منفی و غیر منطقی اش درباره درد با کاهش شدت درد، کاهش ناتوانی جسمی و افسردگی همراه است (28). این یافته ها با نظریه کنترل دروازه که نشان می دهد ادراک درد برآیند تعامل پیچیده محرک های آوران درد، عوامل واسطه ای مثل محرک های وابران، حوادث محیطی، واکنش های هیجانی و شناخت های می باشند سازگار است (20).

مطالعات به عمل آمده نشان داده اند راهبردهای مقابله ای فعال نظیر تلاش برای انجام وظایف علیرغم وجود درد و عدم توجه به درد دارای نتایج انطباقی هستند، بر این اساس راهنمایی افراد جهت استفاده از راهبردهای مقابله ای منجر به کاهش درجه بندی شدت درد و افزایش تحمل می گردد. ریلکسیشن تراپی که کاربردی ترین مهارت مقابله ای شناختی رفتاری است می تواند گرفتگی و تنیدگی عضلانی را کاهش دهد. پژوهش های انجام شده نشان می دهند ریلکسیشن تراپی اضطراب و تنش عضلانی را کاهش می دهد، خود کنترلی را افزایش می دهد و به شخص اجازه می دهد تا احساس تجدید حیات و نشاط را تجربه کند (17). از طریق آموزش، بیماران می آموزند که تنیدگی و گرفتگی شدیدی که را که در گروه معینی از عضلات بوجود آمده است و در بروز درد نقش دارد کنترل کنند (20 ). آموزش مدیریت استرس راهبرد مقابله ای دیگر است که برای شکستن چرخه درد استرس بکار می رود. وقتی فرد درد دارد استرس های معمولی زندگی روزانه شدیدتر احساس می شوند، واکنش های جسمی به استرس نظیر تنش عضلانی می تواند درد را تشدید کند.  بررسی اثربخشی مدیریت استرس و درد با استفاده از تکنیک خود آموزی نشان دهنده بهبود معنی دار در کیفیت زندگی (ارزیابی درد، استرس و ادراک استرس) بیماران مبتلا به ام اس بود (29). همچنین اثربخشی آموزش خود تمرینی در منزل در بهبود کیفیت زندگی و کاهش درد جسمی در بیماران مبتلا به ام اس در مقایسه با گروه کنترل گزارش شده است (30).

بازتوانی بیمار، ناتوانی ناشی از نقص های عصب شناختی و خطر عود را کاهش و حفظ کارکرد بیمار را افزایش می دهد (فریمن 31، 32، 33). فیزیوتراپی که دربرگیرنده فعالیت های فیزیکی است می تواند گذرگاه های حسی مغز را تحریک کند و منجر به انحراف توجه از درد و بهبود بهزیستی جسمی شود (24).

آنچه از جمع بندی نتایج پژوهش حاصل شد نشان دهنده اثربخشی برنامه مدیریت درد در کاهش نشانگان درد در بیماران مبتلا به ام اس بود. بنابراین با توجه به اثرات جانبی داروها پیشنهاد می شود که متخصصان و پزشکان به اثربخشی این برنامه و کاربرد آن توجه نمایند. برنامه مدیریت درد می تواند به عنوان مکمل درمان دارویی و در مواردی به جای درمان دارویی جایگزین شود. با این حال نیاز به مطالعات بیشتر به منظور بررسی اثربخشی این شیوه مداخله با جمعیت های دیگری از این بیماران احساس می شود. مداخلات آتی بهتر است با نمونه های بزرگتر، گروه های کنترل بیشتر و دوره پیگیری نتایج همراه باشد. به علاوه استفاده از ابزارهایی با شاخصه های روانشناختی و فیزیولوژیکی بیشتر و بررسی نقش فاکتورهای میانجی در ادراک درد احساس می شود. از محدودیت های این مطالعه می توان به پایین بودن حجم نمونه، عدم تفکیک نقش جنسیتی و عدم وجود دوره پیگیری نتایج اشاره داشت.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Multiple Sclerosis and pain: Effects of Pain Management Program On Reduction of pain symptoms in patients with multiple sclerosis

Abstract

Background: Despite pain being a disabling symptom in patients with multiple sclerosis (MS), its prevalence and characteristics are not well established. The purpose of this study was to assess the effectiveness pain management program on reduction pain symptoms in patients with multiple sclerosis.

Materials and Methods: In this semi-experimental study with pre test-post test kind with control group, 10 patients with multiple sclerosis were chosen  and were randomly placed in two experiment and control groups.The numerical pain rating scale (Jensen, Karoly, Braver (1986), Symptom Check List-90-Revised (somatization scale) and General Health Questionare (somatic symptoms scale) used to measure pain symptoms. After pre test performance, Pain Management Program was performed for 12 session  and  post test was performed  at the end and  both groups were tested once more. The results were analysed  by spss-16 software and descriptive statistic and analysis of covariance methods were used to analyze the data.

RESULTS:The findings of this study showed that Pain Management Program an impact on improving pain symptoms.The results of covariance analysis showed significant reduction in symptoms of pain  in experimental group compared with control group (p<0.001). The effect size was 0.79 for The numerical pain rating scale, 0.67 Symptom Check List-90-Revised (somatization scale) and 0.52 for General Health Questionare (somatic symptoms scale).

CONCLUSION:Results confirmed the hypothesis that Pain Management Program can reduce some of the pain symptoms in patients with multiple sclerosis. Further studies are needed to replicate this one with different populations  with multiple sclerosis.

KEYWORDS: Multiple Sclerosis, Pain Management, pain

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

References

1.Kantarci O, Wingerchuk D. Epidemiology and natural history of multiple sclerosis: new insights. Curr Opin Neurol. 2006; 19(3):248–254.

2.Crayton HJ, Rossman HS. Managing the symptoms of multiple sclerosis: a multimodal approach. Clin Ther. 2006; 28(4):445–60.

3.Grau-Lopez L, Sierra S, Martinez-Caceres E, Ramo-Tello C. Analysis of the pain in multiple sclerosis patients. Neurologia. 2011; 26(4):208-213

4.Beiske AG, Pedersen ED, Czujko B, Myhr KM. Pain and sensory complaints in multiple sclerosis. Eur J Neurol. 2004; 11:479–82.

5.Solaro C, Brichetto G, Amato MP, Cocco E, Colombo B, D’Aleo G, et al. The prevalence of pain in multiple sclerosis: a multicenter cross-sectional study. Neurology. 2004; 63:919–21.

6.Osborne TL, Jensen MP, Ehde, DM, Hanley MA, Kraft G. Psychosocial factors associated with pain intensity, pain-related interference, and psychological functioning in persons with multiple sclerosis and pain. Pain.2007; 127: 52–62

7.Svendsen KB, Jensen TS, Bach FW. Pain in patients with multiple sclerosis: a population-based study. Arch neurol 2003; 60(8): 1089–94.

8.Recommended guidelines for pain management programmes for adults. The British Pain Society Third Floor – Churchill House. London WC1R 4SG 2010.

9.Ziemssen T. Symptom management in patients with multiple sclerosis. Journal of the Neurological Sciences. 2011; 311(1): 48–52.

10.Guzman J, Esmail R, Karjalainen K, Irvin E, Bombardier C. Multidisciplinary rehabilitation for chronic low back pain: systematic review. British Medical Journal.2001; 322: 511-516.

11.Koes  BW, Van Tulder  MW, Thomas S. Diagnosis and treatment of low back pain. British Medical Journal. 2006; 332: 1430-1434

12.Hoffman BM, Papas RK, Chatkoff DK, Kerns RD. Meta-analysis of psychological interventions for chronic low back pain. Health Psychology. 2007; 26:1-9.

13.Barlow J, Turner A, Edwards R, Gilchrist M. A randomised controlled trial of lay-led self-management for people with multiple sclerosisPatient Education and Counseling.2009; 77: 81–89

14.Thomas S, Thomas PW, Nock A,  Slingsby V, Galvin K, Baker R, Moffat N, Hillier C. Development and preliminary evaluation of a cognitive behavioural approach to fatigue management in people with multiple sclerosis Patient Education and Counseling.2010;78: 240–2490

15.Mathiowetz VG, Finlayson ML, Matuska KM, Chen HY, Luo P. Randomized controlled trial of an energy conservation course for persons with multiple sclerosis. Mult Scler. 2005; 11:592–601.

16.Hayden JA, Van Tulder MW, Malmivaara AV, Koes BW. Metaanalysis: exercise therapy for nonspecific low back pain. Annals of Internal Medicine. 2005; 142: 765-775.

17.Mayo Foundation for Medical Education and Research. Comprehensive pain rehabilitation: program guide. Minneosta; 2006.

  1. Jensen MP, Karoly P. Self-report scales and procedures for assessing pain in adults. In: Turk DC, Melzack R, editors. Handbook of pain assessment. 2nd ed. New York: The Guilford Press; p. 15–34.

19.Oreizy HR, Farahani HA, Applied research, methods in counseling and clinical
psychology. Tehran: Danjeh; 2008.

20.Turk DC, Gatchel RJ. Psychological Approaches to Pain Management, Second Edition: A Practitioner’s Handbook. …. :2002.

21.Fathi-Ashtiani A, Dastani M. Psychological Tests: personality and mental health evaluation. Tehran Besat Publications , , 2010

22.Metzl, LM, Patten SB, McGowan D. Symptomatic therapies of multiple sclerosis. Biomed gL Pharmacother .1999; 53: 37 l-9.

23.Liu LY, So WK, Fong, DY. Knowledge and attitudes regarding pain management among nurses in Hong Kong medical units. Journal of Clinical Nursing. 2008;17(15), 2014–2021.

24.Elliott F, Smith R. Pain and multiple sclerosis presented at conferences on the topic of chronic pain in MS. Australian Physiotherapy Association. ww.msaustralia.org.au 2009.

25.Chiaravalloti ND, DeLuca J, Moore NB, Ricker JH. Treating learning impairments improves memory performance in multiple sclerosis: a randomized clinical trial. Mult Scler. 2005; 11: 58–68.

26.Allen DD, Goldstein G, Heyman RA, Rondinelli T. Teaching memory strategies to persons with multiple sclerosis. J Rehabil Res Dev. 1998; 35: 405–10.

27.Plohmann AM, Kappos L, Ammann W. Computer assisted retraining of attentional impairments in patients with multiple sclerosis. J Neurol Neurosurg Psychiatry. 1998; 64: 455–62.

28.Jenson HP, Turner JM. Changes in beliefs, catastrophizing and coping are associated with improvement in multidisciplinary pain treatment. Journal of Consulting and Clinical Psychology. 2001; 69: 655-662.

29.Sutherland G, Andersen MB, Morris T. Relaxation and health-related quality of life in multiple sclerosis: the example of autogenic training. J Behav Med 2005;28(3):249–56.

30.Patti F, Ciancio MR, Reggio E, Lopes R, Palermo F, Cacopardo M, et al. The impact of outpatient rehabilitation on quality of life in multiple sclerosis. J Neurol. 2002; 249(8): 1027–33.

31.Freeman JA, Langdon DW, Hobart JC, Thompson AJ. Inpatient rehabilitation in multiple sclerosis: do the benefits carry over into the community. Neurology. 1999; 52: 50-6.

32.Kraft GH. Rehabilitation principles for patients with multiple sclerosis. J Spinal Cord Med. 1998: 21: 117-20.

33.Solari A. Filippini G, Gasco P, Colla L, Salmaggi A, La Mantia L, et al. Physical rehabilitation has a positive effect on disability in multiple sclerosis patients. Neurology. 1999: 52: 57-62.

 

14 تیر 1401 توسط arnikweb-admin 0 دیدگاه

بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری بر کنترل خشم بیماران 20 تا 40سال

بررسی اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری بر کنترل خشم بیماران 20 تا 40سال مبتلا به سوء مصرف مواد تحت درمان نگهدارنده با متادون

خلیل رحیمی1 ، فاطمه مهرجو2                        

1.کارشناسی  ارشد روانشناسی بالینی ،دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، ساوه ،ایران(نویسنده مسئول)

  1. کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی ،دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، ساوه ،ایران چکیده:

زمینه وهدف:این پژوهش با هدف تعین اثر بخشی گروه درمانی شناختی بر کنترل خشم بیماران مبتلا به سوءمصرف مواد تحت درمان با متادون انجام شده است.

مواد و روش ها:

پژوهش حاضر از نوع نیمه ازمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود و بر روی 12 نفراز بیماران مراجعه کنند گان به کلینیک درمان اعتیاد گلستان نوین شهر مشهد انتخاب شدند وبطور تصادفی در دو گروه کنترل و ازمایش به مدت 10 جلسه 45 دقیقه ای در معرض گروه درما نی شناختی قرار گرفتن ابزار گرد اوری مقیا س درجه بندی عددی خشم اسپیلبرگر1999 نمره کلی خشم، خرده مقیاس حالت خشم، صفت خشم، کنترل بیان خشم بود تجزیه وتحلیل دادها با آزمون تحلیل کواریانس وبه کمک نرم افزار  spssصورت گرفت.

یافته ها:

 نتایج پیش فرضهای آماری نشان داد که پیش شرط تساوی واریانسها با استفاده از ازمون لوین وازمون یکسا نی شیب خط رگرسیون برای گروهای ازمایشی وکنترل در نمره کلی خشم  وسه خرده مقیاس آن یعنی حالت خشم صفت خشم وبیان وکنترل خشم  یکسان استp<0/05).(نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که تفاوت مشاهده شده بین میانگین های نمرات خشم شرکت کنندگان بر  حسب عضویت گروهای در مرحله پس ازمون با 99 درصد اطمینان در سطح خطای 01/0 معنی دار می باشد. میزان تاثیر  این مداخله99/0 بوده است میزان تاثیر این مداخله برای خرده مقیاس حالت  خشم (63/0بوده است و برای خرده مقیاس صفت خشم60/0 بوده وبرای خرده مقیاس بیان وکنترل خشم 67/0 بوده است.

 

نتیجه گیری:

 نتایج پژوهش نشان دهنده اثربخشی گروه درمانی شناختی در کاهش خشم بیماران تحت درمان با متادون بوده است.

کلید واژه:

خشم، گروه درمانی شناختی رفتاری، سوء مصرف مواد.

 

مقدمه

به نظر اسپیلبرگرو همکاران(2003به نقل از خدایاری فرد و همکاران 1386)خشم یک حالت روانی _زیستی است که با تنش عضلانی و بر انگیختگی سیستم عصبی خودکار همراه است. وی در تعریف خشم دو حالت خشم و صفت خشم را از هم متمایز میکند:حالت خشم به واکنشهای خشمگینانه ای گفته میشود که در پاسخ به یک محرک برانگیزاننده بوجود می آیند وشدت ان با توجه به ماهیت محرک و صفت های شخصیتی افراد از تحریک پذیری خفیف تا خشم شدید تغیر می کند اما صفت خشم به یک صفت شخصیتی اشاره داردکه افراد مستعد آن  بسیاری از موقعیت ها را تهدید آمیز و محروم کننده ارزیابی کرده و گرایش مداومی به واکنشهای خشمگین دارند.دفن باخر و اوتتینگ لینجو موریس(1996)اظهار داشتند افراد با صفت خشم بالا نه تنها خشم را به طور مکررو شدید تجربه میکنند بلکه پیامدهای منفی بیشتری را در نتیجه این خشم خود تجربه میکنند. جایگاه خشم در علم روانشناسی بسیار حساس می باشد و می تواند ریشه بسیاری از اختلالات روانی  محسوب شود.ابراز خشم میتواند منجر به تعارض های خانوادگی بین فردی، شغلی  و ارزیابی منفی دیگران از فرد خود پنداره منفی واعتماد به نفس پایین گردد.

خشم یکی از هیجان های پیچیده ی انسان و واکنشی متداول نسبت به ناکامی و بد رفتاری است؛ همه ما در طول زندگی با موقعیت های خشم برانگیز روبرو شده ایم.اشکال خشم این است که اگرچه بخشی از زندگی است ولی ما را از رسیدن به اهداف خود باز میدارد و علت این که افراد درباره ی خشم دچار تعارض و تضاد هستند، همین نکته است.

از یک طرف خشم پاسخ طبیعی انسان است از طرف دیگر میتواند روابط بین فردی را مختل کند.در حقیقت خشم،هیجان شایعی است که بیشتر نسبت به دوستان و نزدیکانی که نتوانستند انتظارات و خواسته های ما را بر آورده سازند،تجربه میشود.هیجان هایی که بیشتر با خشم همراه است عبارتند از: عصبانیت،خشونت،خصومت،کینه توزی،غضب،تنفر،تحریک،حسادت،رنجش،غرض ورزی،تحقیر و ناراحتی بیشتر افراد،ابراز خشم خود را حالتی ناخوشایند میدانند. بیشترین واکنش افراد به ابراز خشم خود احساس تحریک پذیریف خصومت، عصبانیت،رضایت و خوشنودی،خوشحالی،سرحالی،پیروزمندی،اعتماد و تسلط می باشد؛ازسوی دیگر خشم مضراتی همانند تنش،ناراحتی های بدنی،احساس درماندگی،تنهایی و انزوا دری دارد.

آنچه که باعث توجه محققان به کنترل خشم شده است،اثرات نامطلوب و ناخوشایند آنبه رفتار بین فردی و حالت درونی و روانی افراد است. عدم مهار خشم علاوه بر اینکه میتواند باعث ایجاد مشکلات بین فردی وجرم،بزه و تجاوز به حقوق دیگران شود،میتواند درون ریزی شده و باعث عنواع مشکلات جسمی و روانی مثل زخم معده،سردردهای میگرنی و افسردگی گردد.

برخی از مشکلات جدی اجتماعی مانند کودک/همسرآزاری واشکال مختلف کشمکش بین گروهی به روشنی ریشه در خشم و ناتوانی در مهار بر انگیختگی خشم دارد.

باتوجه به اثرات ناخوشایند خشم،مدت بسیاری است که عصبانیت وخشونت به عنوان مشکل تلقی شده . نیز به بررسی های بالینی و قانونی دارد.افرادی که در مهار خشم خود دچار مشکل میشوند و اغلب رفتارهای خشن از خود بروز میدهند،تحت روش های درمانی متعددی قرار میگیرند. محققان زیادی در پی یافتن تمهیدات و روشهایی برای کنترل خشم ودرمان آن بوده اند. یکی از دیدگاه های شناختی رفتاری که کارایی آن در درمان و مهار عقلانی خشم تأیید شده دیدگاه الیس و درمان عقلانی،رفتاری،عاطفی(REBT) است.

در این دیدگاه خشم به علت تأثیر افکار غیر منطقی بر احساسات و رفتار افراد ایجاد می شود و درمان خشم نیز به وسیله ی تصحیح افکار غیر منطقی و جایگزین نمودن افکار منطقی صورت میگیرد(الیس 1998).

با توجه به موارد فوق این پژوهش تأثیر اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر کنترل خشم بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد تحت درمان نگهدارنده با متادون انجام شده است.

 

 

روش تحقیق

پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود و بر روی 12 نفر از بیماران مراجعه کننده به کلینیک درمان اعتیاد گلستان نوین شهر مشهد بطور تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش به مدت 10 جلسه 45 دقیقه ای در معرض گروه درمانی شناختی قرار گرفتند .

ابزار گرد آوری دادها، مقیاس درجه بندی  خشم اسپیلبرگر(1999) مورد استفاده قرار گرفت .یک ابزار مداد کاغذی و دارای 57 ماده  است که شامل شش مقیاس 1 مقیاس حالت خشم (15)  ومقیاس صفت خشم (10)مقیاس واکنش  و کنترل و بیان خشم و یک نمره کلی خشم می باشد.نتایج پژوهش  تجزیه و تحلیل دادها با آزمون تحلیل کواریانس و به کمک نرم افزار SPSS انجام شد.

یافته ها

دامنه سنی آزمودنی ها بین 20 تا 45 سال با میانگین سنی 52/5 ± 83/35 (گروه آزمایش) و میانگین سنی 75/5 ± 50/32 (گروه کنترل) بود. در جدول (1) شاخص های توصیفی متغیر خشم و مؤلفه های آن ارایه شده است. آنگونه که جدول نشان می دهد میانگین نمره خشم و مؤلفه های آن در پس آزمون گروه آزمایش نسبت به پس آزمون گروه کنترل کاهش قابل ملاحظه ای داشته است.

جدول (1): میانگین و انحراف معیار گروه آزمایش و کنترل در پیش آزمون و پس آزمون خشم و مؤلفه های آن

                     آزمونها

گروه

پیش آزمون پس آزمون
تعداد میانگین انحراف استاندارد میانگین انحراف استاندارد
نمره کلی خشم آزمایش 6 67/125 86/7 00/75 17/10
کنترل 6 50/128 81/14 50/123 83/15
حالت خشم آزمایش 6 83/29 86/8 66/17 55/7
کنترل 6 66/31 30/9 16/30 13/7
صفت خشم آزمایش 6 16/26 11/4 116/16 65/3
کنترل 6 00/24 05/5 83/24 65/3
کنترل و بیان خشم آزمایش 6 66/69 45/4 16/41 21/9
کنترل 6 83/72 19/11 50/68 98/10

 

نتایج بررسی پیش فرض های آماری نشان داد که پیش شرط تساوی واریانسها (با استفاده از آزمون لوین) و آزمون یکسانی شیب خط رگرسیون برای گروه های آزمایش و کنترل در نمره کلی خشم و سه خرده مقیاس آن یعنی حالت خشم، صفت خشم و بیان و کنترل خشم یکسان است (تعامل بین شرایط آزمایشی و متغیر همپراش معنی دار نیست) و استفاده از تحلیل کواریانس بلا مانع است (05/0 P > ).

جدول1: نتایج بررسی پیش فرض های آماری

                                                                                          F         df1     df2             P-value
نمره کلی خشم شرط تساوی واریانسها (با استفاده از آزمون لوین)          56/0          1           10            47/0

آزمون یکسانی شیب خط رگرسیون                          60/1          1            ….             24/0

حالت خشم شرط تساوی واریانسها (با استفاده از آزمون لوین)          15/0         1           10            70/0

آزمون یکسانی شیب خط رگرسیون                           009/0      1             ….            92/0

صفت خشم شرط تساوی واریانسها (با استفاده از آزمون لوین)          72/1         1           10             21/0

آزمون یکسانی شیب خط رگرسیون                          94/2         1             ….            12/0

بیان و کنترل خشم شرط تساوی واریانسها (با استفاده از آزمون لوین)          08/0         1           10             78/0

آزمون یکسانی شیب خط رگرسیون                          13/0         1             ….            72/0

در جدول (2) نتایج ANCOVA شامل مجموع مجذورات (SS)، میانگین مجذورات (MS)، مقدار F  درجات آزادی (df )، سطح معنی داری (p) و مجذور اتای سهمی Ŋ2 جهت تعیین اثر بخشی درمان شناختی رفتاری بر کنترل خشم بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد تحت درمان نگهدارنده با متادون ارایه شده است.

جدول (2) خلاصه ANCOVA برای تعیین اثر بخشی درمان شناختی رفتاری بر کنترل خشم بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد با کنترل نمره خشم پیش آزمون

منابع تغییرات                                SS                           df             MS     F                       P              Ŋ2
نمره های خشم پیش آزمون                           34/66           1            34/66            35/0          56/0         04/0
اثر اصلی (درمان)                                      06/6763          1          06/6763         69/35        001/0        79/0

خطای باقی مانده                                           15/1705       9           46/189

 

نتایج ANCOVA نشان می دهد که با حذف اثر نمره های خشم پیش آزمون به عنوان متغیر همپراش اثر اصلی درمان بر نمره های خشم پس آزمون معنی دار است. به عبارت دیگر جدول نشان می دهد که تفاوت مشاهده شده بین میانگین هاي نمرات خشم شرکت کنندگان (آزمایش – کنترل) برحسب عضویت گروهی در مرحله پس آزمون با 99 درصد اطمینان معنی دار می باشد (01/0 P < ).  میزان تأثیر این مداخله 79/0 بوده است. بررسی میانگین های تعدیل شده نشان داد که میانگین نمره خشم گروه آزمایش (64/5 ±30/75)  در مقایسه با میانگین نمره خشم گروه کنترل (46/5± 19/123) کاهش بیشتری داشته است.

در جدول (3) نتایج ANCOVA جهت تعیین اثر بخشی درمان شناختی رفتاری بر کنترل حالت خشم بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد تحت درمان نگهدارنده با متادون ارایه شده است.

جدول (3) خلاصه ANCOVA برای تعیین اثر بخشی درمان شناختی رفتاری بر کنترل حالت خشم بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد با کنترل نمره حالت خشم پیش آزمون

منابع تغییرات                                SS                           df             MS     F                        P              Ŋ2
نمره های حالت خشم پیش آزمون                  16/336          1           16/336          83/14        004/0         62/0
اثر اصلی (درمان)                                      50/380            1           50/380          87/16       003/0          65/0

خطای باقی مانده                                         00/204            9            66/22

 

نتایج ANCOVA نشان می دهد که با حذف اثر نمره های حالت خشم پیش آزمون به عنوان متغیر همپراش اثر اصلی درمان بر نمره های حالت خشم پس آزمون معنی دار است. به عبارت دیگر جدول نشان می دهد که تفاوت مشاهده شده بین میانگین هاي نمرات حالت خشم شرکت کنندگان (آزمایش – کنترل) برحسب عضویت گروهی در مرحله پس آزمون با 99 درصد اطمینان معنی دار می باشد (01/0 P < ).  میزان تأثیر این مداخله 65/0 بوده است. بررسی میانگین های تعدیل شده نشان داد که میانگین نمره حالت خشم گروه آزمایش (95/1 ±25/18)  در مقایسه با نمره حالت خشم گروه کنترل (95/1 ± 58/29) کاهش بیشتری داشته است.

در جدول (4) نتایج ANCOVA جهت تعیین اثر بخشی درمان شناختی رفتاری بر کنترل صفت خشم بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد تحت درمان نگهدارنده با متادون ارایه شده است.

جدول (4) خلاصه ANCOVA برای تعیین اثر بخشی درمان شناختی رفتاری بر کنترل صفت خشم بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد با کنترل نمره صفت خشم پیش آزمون

منابع تغییرات                                SS                           df             MS     F                        P              Ŋ2
نمره های صفت خشم پیش آزمون                  27/4              1             27/4             29/0        59/0           03/0
اثر اصلی (درمان)                                      63/196            1            63/196          67/13        005/0        60/0

خطای باقی مانده                                         39/129            9            37/14

 

نتایج ANCOVA نشان می دهد که با حذف اثر نمره های صفت خشم پیش آزمون به عنوان متغیر همپراش اثر اصلی درمان بر نمره های صفت خشم پس آزمون معنی دار است. به عبارت دیگر جدول نشان می دهد که تفاوت مشاهده شده بین میانگین هاي نمرات صفت خشم شرکت کنندگان (آزمایش – کنترل) برحسب عضویت گروهی در مرحله پس آزمون با 99 درصد اطمینان معنی دار می باشد (01/0 P < ).  میزان تأثیر این مداخله 60/0 بوده است. بررسی میانگین های تعدیل شده نشان داد که میانگین نمره صفت خشم گروه آزمایش (57/1 ±32/16)  در مقایسه با نمره صفت خشم گروه کنترل (57/1 ± 68/24) کاهش بیشتری داشته است..

در جدول (5) نتایج ANCOVA جهت تعیین اثر بخشی درمان شناختی رفتاری بر بیان و کنترل خشم بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد تحت درمان نگهدارنده با متادون ارایه شده است.

جدول (5) خلاصه ANCOVA برای تعیین اثر بخشی درمان شناختی رفتاری بر بیان و کنترل خشم بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد با کنترل نمره بیان و کنترل خشم پیش آزمون

منابع تغییرات                                 SS                           df             MS     F                        P              Ŋ2
نمره های بیان و کنترل خشم پیش آزمون         55/43            1            55/43           40/0        54/0           04/0
اثر اصلی (درمان)                                        78/2031          1          78/2031         56/18      002/0         67/0

خطای باقی مانده                                           78/984            9          42/109

 

نتایج ANCOVA نشان می دهد که با حذف اثر نمره های بیان و کنترل خشم پیش آزمون به عنوان متغیر همپراش اثر اصلی درمان بر نمره های بیان و کنترل خشم پس آزمون معنی دار است. به عبارت دیگر جدول نشان می دهد که تفاوت مشاهده شده بین میانگین هاي نمرات بیان و کنترل خشم شرکت کنندگان (آزمایش – کنترل) برحسب عضویت گروهی در مرحله پس آزمون با 99 درصد اطمینان معنی دار می باشد (01/0 P < ).  میزان تأثیر این مداخله 67/0 بوده است. بررسی میانگین های تعدیل شده نشان داد که میانگین نمره بیان و کنترل خشم گروه آزمایش (31/4 ±55/41)  در مقایسه با نمره بیان و کنترل خشم خشم گروه کنترل (31/4 ± 11/68) کاهش بیشتری داشته است..

بحث و نتیجه گیری:

با توجه به پژوهش فوق و نتایج بدست آمده میانگین  نمره خشم و مؤلفه های  آن در پس آزمون گروه آزمایش نسبت به  پس آزمون گروه کنترل کاهش قابل ملاحظه ای داشته است.

میانگین نمره  حالت خشم گروه آزمایش در مقایسه با نمره حالت خشم گروه کنترل  کاهش بیشتری داشته است.

میانگین نمره صفت خشم گروه آزمایش  در مقایسه با نمره  صفت خشم گروه کنترل  کاهش بیشتری داشته است.

میانگین نمره بیان و کنترل خشم  گروه آزمایش  در مقایسه با نمره بیان و کنترل خشم گروه کنترل کاهش بیشتری داشته است.

بر مبنای این پژوهش و سایر پژوهش های انجام شده می توان تأثیرگروه درمانی  بر کنترل کنترل خشم بیماران  مورد تأیید قرار گرفت.

نتایج این پژوهش با تحقیقات طاهره قربانی (1389)، کیانوش شیرازی(1389)، سودابه بساک نژاد(1389)، شریفی زاده(1389)، سیروس سروقد و احمد صادقی (1389)، دکتر سید احمد احمدی، محمد رضا عابدی   مطابقت دارد.

در مجموع با توجه به یافتهای  این پژوهش می توان چنین استنباط کرد که آموزش گروه درمانی شناختی در کنترل خشم  بیماران تحت درمان متادون مؤثر  بوده است. با توجه به فراوانی مشکل خشم  و تأثیر نامطلوب آن بر سازش یافتگی و تأثیری که در ادامه مطلوب درمان سوء مصرف کنندگان مواد دارد توصیه می شود دوره های آموزشی کنترل خشم مورد توجه قرار گیرد.

منابع

احمدی _سید احمد(1379)مقدمه ای بر مشاوره و روان درمانی

الاهیاری عباسعلی(1376)تعین  پرخاشگری نوجوانان بر حسب مؤلفه های شخصیت

کاپلان سادوک(1375)خلاصه روانپزشکی علوم رفتاری روانپزشکی بالینی ترجمه پور افکاری

نلسن و ایزرایل( 1376 )اختلال های رفتاری کودکان